حقابه ایران از هیرمند معاهدهای رسمی دارد که اتفاقاً طرف افغانستانی بر تعهد به آن تأکید دارد؛ این پایبندی در روزهای اخیر بارها از زبان مقامات کابل تکرار شده است و تحقق آن، نه با گرفتار شدن در ابتذال رسانهای عوامل غربی بلکه با زبان منطق و گفتوگو برآورده خواهد شد.
فارسپلاس؛ دیگ رسانهها - تسنیم نوشت: به دنبال اظهارات هفته گذشته حجتالاسلام رئیسی در سفر استانی به سیستان و بلوچستان مبنی بر لزوم رهاسازی حقآبه ایران از سوی افغانستان، موجی از واکنشها در فضای رسانهای شکل گرفت.
در گام نخست، تنها دقایقی پس از آنکه رسانههای داخلی سخنان رئیس جمهور را پوشش دادند، رسانههای خارجی و مشخصاً رسانههای ضد ایرانی با محوریت رسانههای لندنی در بستر «توئیتر» اقدام به خبررسانی جهتدار نمودند.
تا اینجای کار، یعنی خبررسانی سودار رسانههای فارسیزبان خارجنشین بعد از سخنان آقای رئیسی، اتفاقات عادی تلقی میشود؛ چه اینکه در یک رویارویی مستقیم و به ظاهر «نرم»، رسانههای معاند جمهوری اسلامی همواره درصدد بهرهبرداری از کوچکترین رویدادها برای جاانداختن روایت خود دارند. تبدیل شدن محتوا و خبر به یک سلاح، نکته بدیعی نیست و مدتهاست که در عرصه رسانه، چنین تاکتیکی مورد استفاده قرار میگیرد.
جدای از هیاهوی رسانهای، در عرصه دیپلماسی پاسخ طرف افغانستانی به سخنان آقای رئیسی از این جهت که سخنی مطرح شده و پاسخ طرف مقابل را میطلبید، نیز قابل پیشبینی بود.
آنچه از سوی مقامات دولت کابل مطرح شد، شامل چند بخش میشد:
۱. تأکید طرف افغانستانی بر متعهد بودن به قرارداد ۱۳۵۱ مبنی بر تأمین حقآبه مورد موافقت؛
۲. بخشی که از تهران خواسته بود گزینش مطلوبی در واژگان خود داشته باشد؛ این بخش اما در محافل داخلی مورد پسند واقع نشد و ادبیات به کارگرفته شده در آن را خطاب به رئیس جمهور کشوری که قدرت برتر و بلامنازع منطقه است، تند و نامناسب ارزیابی شد.
پس از پاسخ مقامات کابل به سخنان ریاست جمهوری ایران، دامنه واکنشها به سخنان مقامات دو کشور به شدت افزایش پیدا کرد؛ این گستره به ویژه در فضای مجازی به طور ملموس قابل مشاهده بود.
چه کسانی و چگونه به سخنان مقامات دو کشور واکنش نشان دادند؟
۱. برخی از مقامات امنیتی و استخباراتی وابسته به کشورهای فرامنطقهای که پیشتر در دولت اشرف غنی مشغول به کار بودند، به تحلیل سخنان رد و بدل شده میان مقامات تهران و کابل پرداختند؛ آنان با منتفی دانستن تقابل تهران و کابل موضوع حقابه را موضوعی فرعی برشمردند، با این حال در حد توان شیطنتهای خود را تکرار کرده و درباره گروههای تجزیهطلب در شرق کشور صحبت کردند.
۲. فعالان فضای مجازی دو کشور؛ این اظهارنظرها طبق معمول در بیشتر موارد مبتنی بر عواطف و هیجاناتی بود که از فضای عقلانی به دور بوده و در آن مرزهای اخلاق همانند بسیاری از موارد زیر پا گذاشته شد.
این مورد هر چند میتواند ذیل دسته بعدی قرار بگیرد، اما تمایزاتی نیز دارد.
۳. حسابهای مجهول با عناوین افغانستانی یا ایرانی که معمولاً ماهیت اصلی آنان از دید مخاطب پنهان میماند و با موجآفرینی و تیرهکردن فضا مخاطب را به سمت و سوی مورد نظر سوق میدهد.
هر چند پیشتر ماهیت برخی از این حسابها برای مخاطبین ایرانی و افغانستانی مشخص شده بود و به وضوح از هدف تنشآفرینی میان دو ملت، پردهبرداری شده بود، با این حال، در موضوع «حقابه» همان عده توانستند برخی را دچار خطای شناختی و در ادامه اظهارات سبک و نسنجیده نمایند.
در یک مورد، یک حساب جعلی منتسب به «ندا محمد ندیم»، وزیر تحصیلات دولت افغانستان خطاب به مقامات ایران گفته بود که آنان نباید درباره آب به افغانها هشدار بدهد و از آمادگی خود به عنوان وزیر تحصیلات عالی برای حضور در خط مقدم خبر داده بود! حال اینکه این مقام رسمی دولت افغانستان در توئیتر حسابی ندارد!
شبیه این حساب جعلی، حسابهای دیگری نیز به نام سران طالبان، از جمله احمدالله وثیق، رئیس رادیو و تلویزیون دولتی افغانستان اقدام به نشر مطالب مشابهی نموده و در نقش آتشبیار معرکه میان دو کشور، به ایفای نقش پرداختند.
اما در کنار اخبار منتشر شده درست از ماجرای «حقآبه» و آنچه این حسابهای جعلی منتشر کرده و شکلی از ابتذال رسانهای را رقم زدند، واکنش دو گروه مورد تأمل است؛ واکنشهایی که آن را به لحاظ ماهیتی، هدف و بسامد میتوان متفاوت از واکنشهای کاربران عادی ایرانی و افغانستانی نسبت به این ماجرا دانست.
فرصتطلبی برای زدن منافع ملی به نفع منافع جناحی
جریان مدعی اصلاحات که دل پرخونی از تلاشهای بیوقفه دولت سید ابراهیم رئیسی برای بسط و توسعه روابط با دیگر کشورها منهای نسخه برجامی و نگاه غربگدایانه دارد و در سطح ملی میکوشد گرهگشای مشکلات معیشتی مردم باشد، باز هم جلودار فرصتطلبی برای زدن منافع ملی به نفع منافع جناحی (در خوشبینانهترین حالت) و در نگاه عمیقتر مجری مأموریتهای نفوذی محوله برای تحمیل هزینههای سنگین به کشور باشد.
مسألهای که نه یک ادعای صرف، بلکه مروری بر عملکرد اعضای شاخص و ردههای پایینتر آن، حتی در سطح عوامل خردهپا تأییدکننده آشکار این مطلب است.
مواضع دوپهلو و گاه همسو با دشمنان ملت ایران در جریان اغتشاشات چند ماه گذشته یکی از شواهد آشکاری است که نشان میدهد این جریان، با تفکری برخاسته از روحیه وادادگی و غیرانقلابی حاضر است هر ونه هزینهای را برای کشور و ملت تحمیل کند؛ چه تحریک بیگانگان به تحریمهای بیشتر باشد و چه درگیر کردن کشور با همسایگان!
اظهارات این جریان که معمولاً بدون در نظر داشتن منافع ملی اتخاذ میشود در حالی است که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با دیدار مسؤولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران، با اشاره به مرزهای طولانی ایران با کشورهای متعدد و بعضاً مهم و اثرگذار، سیاست دولت کنونی برای ارتباط با همسایگان را بسیار مهم و درست خواندند و افزودند: «دستهای بیگانه برای ایجاد مشکل بین ایران و همسایگان آن فعال است که نباید اجازه بدهید این سیاست آنها محقق شود».
اظهارات غیرکارشناسانه در بستر ابتذال رسانهای دشمن
متأثر از جوّی که جریان رسانهای با منشأ مراکز امنیتی و اطلاعاتی غربی، صهیونیستی درباره موضوع «حقابه» از طریق جعل حسابهای منسوب به مقامهای دولتی افغانستان ایجاد کردند، برخی واکنشها و اظهارنظرهای بسیار سطحی از سوی افراد حقوقی نیز انجام شد که حیرتانگیز بود!
یکی از مضحکترین این پیشنهادات، گزینه ملاقات آقای رئیسی با احمد مسعود در قالب «دیپلماسی آب» برای مقابله با دولت طالبان بود!
پیشنهادی که آن قدر سطح نازلی داشت که غیر از «افغانستان اینترنشنال» رسانه دیگری جز منابع اصلاحطلب آن هم به صورت موردی آن را مورد توجه قرار نداد.
مانند این پیشنهاد و در همین سطح و البته با تبعات بیشتر، پیشنهاد اخراج ۷ میلیون مهاجر افغانستانی از ایران از سوی یکی از نمایندگان مجلس بود! سخنی که عیار آن در سطح بازی با افکار عمومی حوزه انتخابیه ارزیابی میشود، اما با ضریبی که رسانههای بیگانه و ضد ایرانی به آن میدهند، موجی از نفرت و بدبینی را در میان دو ملت به وجود میآورد.
بهتر است پیشنهاد دهندگانی از این دست و با این سلیقه، پیش از ارائه چنین گزینههایی به هزینه سخنان خود هم کمی بیندیشند و آنچه را صواب دو ملت است بیان کنند. موفقیت در این امر هم به کلانتر کردن نگاه خود از سطح محیط اطراف به افق وسیعتر آن هم لااقل در سطح کشوری بستگی دارد.
اظهارات مشابه از سوی برخی دیگر از نمایندگان مانند اینکه به مقامات کابل گوشزد کنیم مهاجرین افغانستانی چه مقدار آب در ایران مصرف میکنند! یا گفتههای افرادی که عنوان عضو هیأت علمی مراکز نامآشنای کشور را نیز یدک میکشند با این عنوان که فلان قدر برای مهاجرین هزینه میکنیم نه با مبانی دینی همخوانی دارد و نه با فتوت و جوانمردی ایرانی! و تنهاوتنها بازی با روح و روان همکیشان و همنوعانی است که خواسته یا ناخواسته امروز در پناه نام مقدس جمهوری اسلامی در گوشهای از این خاک سربلند که اتفاقاً میراث سترگ مشترکی با ما دارند، زندگی میکنند.
اظهاراتی این چنین، حرکت در دور باطل، بینتیجه و فرسایشی است که تنها برنده آن، دشمنان دو ملت هستند. حقابه ایران از هیرمند معاهدهای رسمی دارد که اتفاقاً طرف افغانستانی بر تعهد به آن تأکید دارد؛ این پایبندی در روزهای اخیر بارها از زبان مقامات کابل تکرار شده است و تحقق آن، نه با گرفتار شدن در ابتذال رسانهای عوامل غربی که با زبان منطق و گفتوگو برآورده خواهد شد.
پایان پیام/ت